عمادالدین باقی سه دهه پیش در حالی که هنوز انجمن حجتیه اعلام تعطیلی نکرده بود نویسندهای جوان به نام عمادالدین باقی نوشتن کتاب را درباره انجمن آغاز کرده بود و همزمان با اعلام تعطیلی انجمن به صورت سلسله مقالاتی در روزنامهٔ اطلاعات انتشار داد که بلافاصله به صورت کتابی مستقل درآمد. این مقالات در ۳۳ شماره از ۸ شهریور تا ۱۹ مهرماه ۱۳۶۲ چاپ شد و پس از مدتی با نام «در شناخت حزب قاعدین زمان» (موسوم به انجمن حجتیه) بارها تجدید چاپ شد و نایاب گردید. مولف خود میگوید حداقل ۸۵۰۰۰ جلد از این کتاب چاپ شده است و این به جز تیراژهای متفرقه کتاب به صورت افست و... است. رسول جعفریان در کتاب جریانشناسی سیاسی تاریخ معاصر همین آمار را بیان کرده و از تاثیر وسیع این کتاب در آن زمان سخن گفته است. «حزب قاعدین زمان» اولین کتاب باقی بود و او پس از آن دهها کتاب دیگر نوشت اما هنوز افرادی هستند که باقی را به عنوان مولف و محقق درباره انجمن حجتیه میشناسند. باقی خود در دوره جوانی چند مدتی را در انجمن گذرانده بود و به همین علت از سازمان و عقاید آن اطلاع دقیقی داشت. در عین حال انسجام کتاب سبب شده بود با وجود برخی آثار رسمی درباره انجمن حجتیه کتاب باقی در مجموع محققانهتر باشد. با گذر زمان و تحولات سیاسی- اجتماعی عمادالدین باقی نیز از یک انقلابی جوان به اصلاحطلبی در امتداد مسیر تحولات نسل خود تبدیل شد. نسلی که تحت تأثیر امام خمینی و دکتر علی شریعتی و استاد مرتضی مطهری بود و اصولاً باقی به علت اختلافهای انجمن حجتیه با مرحوم مطهری و امام خمینی از آن جدا شده بود. چند سال بعد در سال ۱۳۷۶ شیخ محمود حلبی درگذشت و بنا به عرف و نگاه عمومی همکاران باقی در روزنامه جامعه، سردبیر روزنامه از او خواست مقالهای دربارهٔ مرحوم حلبی بنویسد. این مقاله «نیمقرن حیات رازآلود مذهبی» نام داشت و ۴۰ روز پس از درگذشت حلبی به چاپ رسید و نگاه منصفانهتری به کارنامه انجمن و نظری انتقادی درباره اثر خودش داشت و البته از سوی عدهای مورد حمله و اعتراض قرار گرفت که چرا درباره کتاب خود تجدیدنظر کرده است. نگارش مقاله انتقادی نویسنده درباره اثر خودش سبب شد باقی علاوه بر توضیح انتقادی دیگر درباره اولین اثر خود به بازنویسی سراسری کتابی دست زند که در جوانی برای او شهرت و اعتبار آورده بود و او اینک با حفظ فاصلهٔ فکری و سیاسی خود با انجمن قصد داشت به دور از ادبیات انقلابی به این تجربه فعالیت اجتماعی و مذهبی نگاه کند. محصول کار بازنویسی کتاب است که بخشی از آن برای اولین بار در ماهنامه «مهرنامه» چاپ شده است. از اعلام تعطیلی انجمن حجتیه (اول مردادماه ۱۳۶۲) تا امروز سه دهه گذشته است. سی سال نیز از چاپ کتاب حزب قاعدین گذشته است. آنچه در پی میآید بخشی از ویرایش دوم کتاب «حزب قاعدین زمان» است. با وجود این باقی تأکید داشت که آنچه در چاپ اول کتابش آمده بود بدون القاب و عناوین منفی که نثار انجمن کرده بود هنوز از نظر اطلاعات و یافتههای خبری و پژوهشی قابل دفاع است هرچند که به لحن ویرایش اول کتاب و بعضی از دیدگاههای آن انتقادات جدی دارد. بازنگری باقی در ادبیات کتابش صورت گرفته و نه الزاماً تمام محتوای آن. در واقع باقی نه میتواند و نه میخواهد اولین کتاب عمرش را کتمان کند چرا که به قول بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران بخش عمدهای از تصویری که در روزگار ما از انجمن حجتیه وجود دارد بر اساس این کتاب شکل گرفته است. انتشار بخشی از ویرایش دوم این کتاب در شرایطی صورت میگیرد که هنوز از انجمن حجتیه راززدایی نشده است و هنوز افسانهها و فرضیههایی دربارهٔ آن وجود دارد و حامیان انجمن هم تلاش زیادی برای ابهامزدایی از آن انجام نمیدهند. *** سازوارههای عقیدتی انجمن فصل ۱: انجمن حجتیه و حکومت اسلامی از نظر برخی از علمای شیعه، برقراری و تشکیل حکومت اسلامی از واجبات و هر حکومت غیراسلامی در دوران غیبت حرام، غاصب و مصداق طاغوت است زیرا اسلام یک دین اجتماعی است و اجرای بسیاری از احکام پروردگار، موکول به اجرای حدود و تعزیرات، رجم و دیات و اخذ مالیات چون جزیه و خراج و خمس و زکات و نیز اقامه نماز جمعه و… است. بسیاری از علما در طول تاریخ شیعه، حق تشکیل حکومت را از آن امام معصوم دانستهاند و چون اعتقاد داشتند امام دوازدهم شیعیان، زنده اما در غیبت است، تشکیل هر حکومتی را در دوران غیبت به معنای غصب حکومت امام عادل و معصوم دانسته و با آن مخالف بودهاند. برخی از فقهای متأخر که نخستین آنها ملاعلی کنی از علمای دوره قاجار بود و پس از آن آیتالله خمینی معتقد بودند فقها وارثان پیامبر و امامان و مأذون از آنها برای تشکیل حکومت هستند و نمیتوان اجرای قوانین اسلامی را معطل گذاشت تا امام زمان خود ظهور کند. معطل گذاشتن اجرای قوانین اسلامی ناقض هدف و فلسفه ارسال رسل و انزال کتب است. اما انجمن حجتیه بر این عقیده است که باید «منتظر بود» تا «حضرت خودشان تشریف بیاورند و امور را اصلاح کنند و تشکیل حکومت حقه اسلامی بدهند» و اقدام به تشکیل هر حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای اتمام رسالت قائل شدن برای امام زمان و برافراشتن پرچم ضلالت و دجالی میپندارد و معتقد است تشکیل هر حکومتی در غیاب حضرت قائم، به شکست میانجامد. انجمن حجتیه نه تنها به برپایی حکومت اسلامی اعتنایی نداشته که با آن مخالفت نیز نموده است. اگر چه انجمن همواره متهم شده است که با پیروزی انقلاب اسلامی به یمن مبارزات دیگران، نیروهای خویش را در راه اشغال پستهای کلیدی حکومت گسیل داشت. شایسته یادآوری است که تفکر پیشگفته درباره تشکیل حکومت، منحصر به انجمن نبوده و طرز تفکری شایع میان مسلمانان سنتگرا و بسیاری از علمای شیعه بود. دیدگاه انجمن البته در تقابل با دیدگاهی است که آیتالله خمینی بیانکننده آن بود و میگفت: «ما معتقدیم پیامبر باید خلیفه تعیین کند... آیا برای بیان احکام؟ بیان احکام که خلیفه نمیخواهد... اسلام قوانین جعل کرده، قوه مجریه هم میخواهد.»، «اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجراء و اداره جزیی از ولایت است»، «رسول اکرم هم تشکیل حکومت داد.»، «قانونگذاری به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تأمین نمیکند. پس از تشریع قانون بایستی قوه مجریهای به وجود آید و ثمره قوانین را عائد مردم سازد»، «احکام اسلام تا ابد باقی و لازمالاجر است و تنها برای زمان رسول اکرم نیامده تا پس از آن متروک شود.»، «هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده است و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است»، «مثلاً خمس یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیتالمال میریزد… و برای حوائج مردم و انجام خدمات عمومی اعم از بهداشتی، فرهنگی، دفاعی و عمرانی قرار داده شده است… آیا این بودجه فراوان را به دریا بریزیم؟ یا زیر خاک کنیم تا حضرت بیاید.»، «هر نظام سیاسی غیراسلامی، نظامی شرکآمیز است چون حاکمش طاغوت است و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم.»(۱) بیانات آیتالله خمینی هنگامی ایراد گردیده است که «فکر اسلام کاری به اجتماع و اداره جامعه و مسائل حکومتی ندارد و فقط عبادت است و مسائل شخصی» در بین مسلمانان و گروهی از روحانیون رسوخ کرده بود. وی در باب حکومت اظهار داشت: «لازم است که فقهاء اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود و ثغور و نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند. این امر اگر برای کسی امک?

نظرات